Sunday, December 31, 2006

سحر، دختر بابا





سحر جعفري‌جوزاني در نقش فروغ‌السلطنه سريال باغ مظفر توانسته انتظارها را برآورده كند. كاراكتر فروغ بدون اغراق يكي از پايه‌هاي استحكام مايه‌هاي طنزگونه سريال جديد مهران مديري است و جعفري‌جوزاني نشان داده قواعد حضور در چنين كاري را به خوبي مي‌شناسد. سر به سر گذاشتن‌هاي فروغ و نازي (شقايق دهقان) بدون شك براي بيننده دلنشين است و جاهايي كه كامران تبديل به دست مايه قدرت‌طلبي آنها براي رو كم‌كني طرف مقابل مي‌شود بار طنز مجموعه را افزون‌تر مي‌كند. البته مديري مي‌تواند با وارد كردن خواستگاري سمج براي فروغ از توانايي‌هاي بيشتر بازيگري سحر جعفري‌جوزاني در بهتر شدن باغ مظفر استفاده كند. حتي اين نقش را مي‌توان برعهده نيما (هادي كاظمي) بگذارد، لودگي او و خصوصيات اخلاقي فروغ حسابي بيننده را به ريسه مي‌اندازد و حتي فرصت عرض‌اندام بيشتري به بردبارخان يا همان نادر سليماني خودمان در كنار شخصيت‌هاي ديگر مرتبط با داستان مي‌دهد كه در نهايت سريال را دلنشين‌تر خواهد كرد. سحر جعفري‌جوزاني دختر مسعود جعفري‌جوزاني كارگردان نامدار سينماي ايران است، بله، سحر دختر خوب بابا است، دختري كه مانند پدرش هنرمند ارزشمندي است. او بازيگري را در سينما و تلويزيون تجربه كرده اما هنوز روي صحنه تئاتر نرفته است. ناديده گرفتن توانايي‌هاي سحر جوزاني در سريال باغ مظفر دور از انصاف است، بايد قبول كرد اكثريت بيننده‌هاي اين سريال فروغ را تاثيرگذار و جذاب يافته‌اند بخوانيد او چه مي‌گويد.
• خيلي خوشحالم كه در باغ مظفر بازي مي‌كنم، خرسندم نقشي را بازي مي‌كنم كه متفاوت است، يك جور نقش منفي كه در قالب طنز شيريني‌هاي ويژه‌اي دارد، فروغ متفاوت‌تر از نقش‌هاي قبلي‌ام است كه در تلويزيون بازي كردم و همين موضوع را برايم جذاب و شيرينش كرده، فكر مي‌كنم برگشتنم به تلويزيون آن هم با كاري كه دوستش دارم به موقع بود. • بازيگر بايد براي هر نقشي توانش را بگذارد، هر نقشي را كه براي بازي كردن قبول كرده‌اي حتما دوستش داشته‌اي، بايد براي آن زحمت بكشي و تمام توانت را به كارگيري، من هم سعي كردم تمام توانم را بگذارم. • باغ مظفر كار خوبي است و خود من هم دوستش دارم، البته بايد بگويم كه تمام كارهاي مهران مديري را دوست دارم، از زمان ساعت خوش تا به حال، گروه نويسنده‌هاي ايشان خيلي خوب و قدرتمند هستند، بازيگران باغ مظفر را دوست دارم و معتقدم با استعداد به حساب مي‌آيند، مديري جنس كار طنز را خوب مي‌شناسد و انتظارات مردم را به خوبي برآورده مي‌كند. • كارگرداني را هم دوست دارم، در كل هنر را دوست دارم اما در حال حاضر نمي‌شود گفت كدام يك ارجحيت دارد، نويسندگي يا بازيگري. • از بچگي پدرم را در حال نويسندگي و فيلم ساختن ديدم، هميشه در پشت صحنه فيلم‌هاي پدر حضور داشتم و ايشان من را با خود مي‌بردند، تصويري كه هميشه از پدرم در ذهن داشتم به شدت برايم جذاب بود به دليل همين جذابيت‌ها وارد اين وادي شدم. علاقه‌ام به پدرم خيلي موثر بود، بزرگ شدن در چنين محيطي و تجربه چنين شرايطي من را جذب بازيگري كرد. • شايد بخشي از هنر ژنتيكي باشد، اما خيلي‌ها هستند كه خانواده آنها هنرمند نيستند، ولي آنها هنرمند به حساب مي‌آيند، هم بايد ژنتيك را دخيل دانست و هم نه، يك جورايي ژنتيك موثر است و بايد علاقه و پشتكار را نيز به حساب آورد. • پدرم خودش يك هنرمند است و عاشق كارش، از وقتي يادم مي‌آيد هنر يك جوري برايش به معني زندگي كردن بوده است، بدون هنر زندگي براي ايشان معني ندارد، من هم با اين تفكر بزرگ شدم، تا زماني كه به سنين جواني نرسيده بودم در فيلم‌هايش يكي، دو سكانسي بازي مي‌كردم اما چون نقشي در آن سن برايم نبود من را به نوشتن ترغيب مي‌كردند، پدرم مي‌گفت هر وقت ناراحتي و دلت مي‌گيرد بنويس تا سبك شوي، اما بازيگري براي من به صورت جدي جور ديگري پيش آمد. • براي سريال آژانس دوستي مي‌نوشتم و قرار نبود در آن بازي كنم، در يكي از قسمت‌ها پرداختن به زندگي خصوصي يكي از راننده‌ها مدنظر بود و كارگرداني آن قسمت‌ها را فرامرز قريبيان برعهده داشتند، من توضيحاتي در مورد خصوصيات اخلاقي همسر آن راننده دادم كه بايد چگونه باشد. قريبيان گفت خودت بازي كن و من به صورت جدي بازيگري را شروع كردم. • وقتي روان‌شناسي بداني بيشتر از روحيات آدم‌هاي مختلف سر در مي‌آوري. دانستن روان‌شناسي به هر نوع هنري كمك مي‌كند، به طور مثال وقتي موزيسيني، روان‌شناسي بداند بهتر مي‌تواند اثري ارائه دهد كه مخاطب را جذب كند حتي يك گريمور اگر به روان‌شناسي آشنايي داشته باشد به طور حتم نتيجه كارش بهتر خواهد شد، اين موضوع در مورد طراحي لباس يا كارهاي ديگر هم صدق مي‌كند، شماي خبرنگار نيز اگر روان‌شناسي بدانيد بهتر مي‌توانيد من را به حرف زدن ترغيب كنيد.
• تمام كارهاي پدرم را دوست دارم، برخي از «راش‌هاي» در چشم باد را ديده‌ام و فكر مي‌كنم جزو بهترين كارهاي پدرم باشد. «در مسير تندباد» و صميميت و سادگي فيلم «جاده‌هاي سرد» را نيز مي‌پسندم. • پدرم نقش مهمي در زندگي‌ام داشته، از بچگي برايم قصه مي‌گفت، از وقتي يادم مي‌آيد كتاب مي‌خواند و باعث مي‌شد من هم كتاب بخوانم، هميشه نوشته‌هايش را براي من مي‌خواند و مي‌گفت كه هنر نقش خيلي مهمي در زندگي آدم دارد، از پدر ياد گرفتم كه با هنر مي‌توان روي مردم تاثير گذاشت و آنها را متوجه خيلي چيزها كرد، تاثير او روي زندگي من خيلي عميق بود، من عاشق پدرمم. • آدم فقط يك بار به دنيا مي‌آيد و يك بار هم مي‌تواند زندگي كند من هم از اين قاعده مستثني نيستم. بايد به بهترين شكل از فرصت زندگي كردن استفاده برد، زندگي با همه خوبي‌ها و بدي‌هايش قشنگ است. • در ترافيك بودن نيز آدم را خسته مي‌كند، وقتي مريضم و... اين‌ها ساعت‌هاي ناراحتي من است البته اين‌ها همه جزيي از زندگي است و وجود دارد. • در سال 1357 در سانفرانسيسكو به دنيا آمدم. با اين‌كه در سانفرانسيسكو به دنيا آمدم اما كاملا ايراني بزرگ شدم چون در سن پنج سالگي آمدم ايران، پدرم از بچگي راجع به كوه دماوند با من صحبت مي‌كرد و قصه ضحاك مار به دوش را برايم تعريف مي‌كرد البته به گونه‌اي كه براي يك بچه قابل درك باشد، با اين‌كه مي‌روم و برمي‌گردم اما ترجيح مي‌دهم در ايران زندگي كنم و خودم را ايراني مي‌دانم. • بله، بچه كه بودم ژيمناستيك مي‌رفتم، با پسرعموهايم فوتبال بازي مي‌كردم. به نظرم ورزش لازم است چون همانقدر كه سلامت روح اهميت دارد، سلامت جسم نيز به يك هنرمند در طي كردن پله‌هاي ترقي و موفقيت كمك مي‌كند. بازيگر بايد در كنار روحي سالم، جسمي سالم نيز داشته باشد. با ورزش مي‌توان از سستي و كرخي فاصله گرفت. • عاشق تماشاي فوتبال هستم. • هر وقت فوتبال پخش شود و بازي خوبي باشد نگاه مي‌كنم، فرقي ندارد داخلي باشد يا خارجي، اما براي ديدن جام‌جهاني يا دربي‌هاي استقلال و پرسپوليس برنامه‌ريزي مي‌كنم تا تماشاي آنها را از دست ندهم. • از ديدن بازي‌هاي منچستريونايتد لذت مي‌برم، به بازي برزيل هم علاقه دارم اما عاشق تيم ملي فوتبال ايرانم. • هميشه فكر مي‌كنم تيم ملي بايد براي خوب بازي كردن غيرتي شود، بازي با استراليا را فراموش كرده‌ايد، تعصب و انگيزه ايراني كه تبلور يافت، غيرممكن را به ممكن تبديل كرد. براي موفقيت فوتبال ملي در كشورما بايد جدا از تاكتيك تيمي و تكنيك انفرادي راهي پيدا كرد تا تعصب بازيكنان بارور شود. • به غير از بازي با استراليا كه شهره خاص و عام است و ديدار ايران و آمريكا كه كلي كيف كردم، بايد به دو بازي با كره‌جنوبي اشاره كنم. يكي آن بازي 6 بر 2 كه علي دايي چهار تا گل زد، يكي هم پيروزي 4 بر 3 در جام ملت‌هاي چين كه علي كريمي سه گل زد، آن هفت گل دايي و كريمي به كره فراموش‌نشدني است. • توپ فوتبال گرد است و هيچ چيز قابل پيش‌بيني نيست. در همه اين سال‌ها علي دايي به فوتبال ما خدمت كرده و با تمام وجود توانايي‌اش را براي سربلندي تيم ملي به كار برده است. اين درست نيست كه غيرمنصفانه با او برخورد كنيم. نبايد عملكردش در سطح ملي را به راحتي به فراموشي بسپاريم اما در مورد اين‌كه چه تيمي قهرمان ليگ برتر مي‌شود، بايد گفت پيش‌بيني خيلي زود است

Tuesday, December 26, 2006

مهران فرزند آخر خانواده مديري‌ها





مهران مديري كارگرداني كه اين شب‌ها با باغ مظفر مهمان خانه‌هاي مردم است يكي از كارگردان‌هاي موفق تلويزيون و كارهاي متفاوت و طنزهاي روتين او زبانزد خاص و عام است. نوآوري و ارائه كارهاي متفاوت او باعث شده تا بينندگان فراواني با اسم او پاي تلويزيون بنشينند.مهران مديري، بازيگر و كارگردان توانايي است كه در قلب ها تك تك ايرانيان راه پيدا كرده، چه او را از جعبه جادويي ببينيد،‌چه نبينيد... از او چه مي‌دانيد.
• متولد دي‌ماه سال 1340، پدر و مادرش اراكي هستند اما او در تهران به دنيا آمد. • پدرش كارمند وزارت نيرو است و مهران آخرين فرزند يك خانواده شش نفره، او سه برادر بزرگ‌تر از خود دارد. • بزرگ‌ترين برادرش از پيانيست‌هاي قابل است و برادر دومش نقاش و گرافيست. در خانواده مديري هنر اهميت فراواني دارد. • از پنج سالگي با موسيقي آشنا شد و از 12 سالگي تنها به موسيقي كلاسيك گوش مي‌داد. او يكي از كامل‌ترين آرشيوهاي موسيقي كلاسيك را دارد. • در كودكي زياد شر و شور نبود اما بسيار كنجكاو بود، به طوري كه در غياب برادرش به اتاق او مي‌رفت و تمام كتاب‌هاي نقاشي‌اش را زير و رو مي‌كرد. • برادر نقاشش (حميد) در سوئد زندگي مي‌كند. هنر و ادب موجب شد تا مهران تاثير فراواني از او بگيرد. • اولين تئاتر زندگيش را در دبستان بازي كرد. او در اين تئاتر نقش لوطي را به خوبي ايفا كرد تا نشان بدهد كه هنر در خونش است. • همواره به دنبال تجربه و مطالعه بود به طوري كه آشنايي با كارهاي «سالواتور دالي» تاثير زيادي بر روي او گذاشت كه آثار آن هنوز هم در مهران مشهود است. • در شانزده سالگي جذب تئاتر شد و اولين كار حرفه‌اي‌اش را تمرين كرد اما اين كار هرگز بر سر صحنه نرفت اما موجب شد تا او بيشتر با تئاتر آشنا شود. • همه با حضورش در عرصه هنر موافق بودند. هنوز هم اعضاي خانواده‌اش بهترين كارشناسان و منتقدان كارهايش هستند. • با مدرك ديپلم علوم انساني سال 1361 به راديو رفت و در اين رسانه ملي به فعاليت پرداخت.
• مدت شش، هفت سال گوينده و بازيگر يكي از مجموعه‌هاي پرطرفدار راديو به نام «داستان شب» بود. • همزمان با كار راديو از فعاليت‌هاي تئاتر غافل نمي‌شد و چند نمايش را به روي صحنه داشت، كار گويندگي باعث كامل شدن صداي او شد. • سال 1366 اولين تئاتر طنزش را بازي كرد. اين تئاتر كه «پانسيون» نام داشت در تئاتر مولوي روي صحنه رفت. • در اواخر 1371 در نمايشي در نياوران، نصرا... رادش، سليماني‌فرد و صيادي را كشف كرد كه بعدها در بسياري از كارها با او همكاري داشتند. • گروه مديري به سرعت به شهرت رسيد. در سال 1372 با داريوش كاردان اولين برنامه نوروزي خود را ساخت. • در سال 1373 طنز متفاوت «ساعت خوش» را ساخت كه با استقبال فراواني از سوي مردم روبه‌رو شد. • ساعت خوش يكي از بهترين و پربيننده‌ترين برنامه‌هاي طنز تلويزيوني شد اما به دليل مشكلاتي كه به وجود آمد برنامه تعطيل شد. • با وجود دامن زدن مطبوعات به حاشيه‌ها مديري هرگز اسير حواشي مطبوعات و شايعه‌هاي فراوان نشد و كارش را ادامه داد. • از ساعت خوش به بعد دور مطبوعات را خط كشيد و بسيار كم مصاحبه كرد. او هنوز هم از مطبوعات دلخور است. • فيلم ديدار ساخته محمدرضا هنرمند هم كه قبل از ساعت خوش با بازي مهران مديري ساخته شده بود پاسوز «ساعت خوش» شد و به موقع اكران نشد. • اوايل دهه 70 از راديو به تلويزيون رفت و در تلويزيون اولين كارهاي او «نشانه‌هاي نور» و «باغ گيلاس» بودند. • مردم كه تا آن زمان با صداي او آشنا بودند در باغ گيلاس با چهره‌اش نيز آشنا شدند. او در اين سريال تا حدودي به شهرت رسيد. • در سال 1371 وارد سينماي حرفه‌اي شد. در «ديگه چه خبر» دستيار طراح صحنه بود و عضو گروه كارگرداني تهمينه ميلاني. • با نوروز «77» دوباره به جعبه جادويي برگشت اولين تصويرش را مردم بعد از پنج سال نشناختند و موهايش كاملا سفيد شده بود. • با جنگ 77 توانست 85 درصد مردم ايران را پاي تلويزيون بنشاند. نبوغ او در عدم تكرار خود و نوآوري‌هاي پايان‌ناپذيرش است. • علت موفقيت او ارائه شيوه جديد مجري‌گري و بازيگري و حضور توامان نقش و واقعيت است، با يك دوربين غوغا كرد و به
شيوه تئاتري كار را بدون قطع مي‌گرفت. • اولين كسي است كه طرح برنامه‌هاي نود قسمتي و روتين را اجرا كرد. او اعتقاد دارد بايد با مردم صادق و روراست بود. • هنوز هم خيلي‌ها از سوژه‌ها و ايده‌هاي او كپي‌برداري مي‌كنند. مديري در موسيقي و خوانندگي هم دستي‌ بر آتش دارد. حتي كنسرت هم اجرا كرده و تيتراژ شب‌هاي برره و باغ مظفر را خودش خوانده است. • او اولين برنامه‌سازي است كه پشت صحنه كارهايش را به مردم نشان داد. • صداقت را بزرگ‌ترين صفت آدمي مي‌داند. او معتقد است چرا مردم نبايد حقايق، اشتباهات و تپق‌هاي ما را ببينند. • متاهل است و صاحب يك پسر و يك دختر است. • در كارش بسيار جدي است و براي كارش زمان مي‌گذارد به طوري كه در طول يك كار كمتر مي‌تواند به خانواده‌اش سر بزند و آنها را ببينند. • سال 1378 اولين كاست دكلمه او به بازار موسيقي آمد. • «از روي سادگي» اولين آلبوم پاپش بود كه در سال 1378 به بازار آمد و با استقبال طرفدارانش روبه‌رو شد. • آشنايي با حميد و مجيد آقاگليان زندگي حرفه‌اي او را عوض كرد و با پاورچين به خلق شاهكاري بدون تكرار رسيد. • با جايزه بزرگ در نوروز 1384 ثابت كرد توان مديريت هر كاري را دارد. • تنها بازيگر و سازنده تاريخ نمايش ايران است كه صرف نامش در اثري، مردم را پاي تلويزيون ميخكوب مي‌كند. حضور در كنار او مبدل به رمز موفقيت خواهد شد.

Sunday, December 24, 2006

و ناصر بدرقه شد





و ناصر عبداللهي بدرقه شد، هنرمند گرانقدر ايران،‌ بچه خونگرم بندرعباس در ميان خيل عظيم جمعيت ايراني ها و علاقمندان به هنر،‌ساعت 10 صبح امروز از مقابل تالار وحدت تهران تشييع شد... ناصر عبداللهي چه زود از بين ما رفت، همه اشخاصي كه امروز آنجا بودند،‌ همين را گفتند: «ناصر چه زود از بين ما رفت»... هواي شهر دلگير است،‌ تهران را ابر فرا گرفته،‌ آسمان هم براي او گريه مي كند و مي گريد، «ناصر چه زود رفتي» ... تقدير اين بود. سوم دي ماه پيكر پاك ناصر بر روي دستان دوستان او تشييع شد،‌ جمعيت حاضر در حال زاري هستند،‌ جمعيت آن قدر زياد است كه عكاسان بر بالاي درخت رفته اند و آخرين تصاوير را شكار مي كنند، همه مشكي پوشيده اند... رضا صادقي راست مي گويد: "مشكي رنگ عشقه" ... اين را همه حاضرين به وضوح امروز ديده اند... مشكي هم رنگ عشق است... چه سياه بپوشيد و چه سفيد، عشق ناصر همچنان در دل ماست، تن صداي او كه در هنر موسيقي ايران تك بود، به اين زودي ها فراموش نمي شود، شايد در نيم قرن يكبار اين اتفاق و در آسمان موسيقي ايران بيفتد... نزديكان ناصر مي گفتند: تا آخرين لحظات و قبل از اين حادثه ناگوار براي ناصر، او مشغول تنظيم و آهنگسازي بود... ناصر چرا اين قدر زود رفتي؟ ناصر كجا رفتي؟ فرزندان ناصر امروز چشمان شان از شدت گريه پف كرده بود، مي گفتند ناصر پيش خدا رفته است؟ به حق كه درست گفتند، اين انسان مردمي پيش خدا رفته؟ ناصر از خود نيكي و خوبي گذاشت و رفت...، اين را همه مي گويند.... به گزارش فارس،در مراسم تشييع پيكر «ناصر عبداللهي»كه با حضور محمد حسين احمدي مديركل دفتر موسيقي و شعر وزارت ارشاد، ديرباز نماينده مجلس در بندرعباس، هنرمندان و خانواده آن مرحوم و جمع زيادي از علاقه‌مندان صبح امروز در تالار وحدت برگزار شد،«محمدعلي چاووشي»رئيس صنف شركت‌هاي توليد محصولات شنيداري با بيان اينكه «عبدالهي»شهيد انديشه علوي است، گفت: او نازنين هنرمندي بود كه بدون ترديد مورد هدايت و حمايت اولياء الهي بود. دوربين‌هاي شبكه اول سيما براي اولين بار در دهه فجر و در بندرعباس او را به به عنوان يك حادثه هنري شكار كردند و ناشر محترمي براي اولين بار آثار او را روانه گوش‌هاي مردم نمود. ناصر جوان فرزانه‌اي بود كه فرصت بسياري براي ارائه آنچه در ذهنش بوده نداشت.«عبداللهي»فرا فرقه بود و خوشا به حالش كه نيالوده به عصيان رفت. متاسفانه دهان‌هاي آلوده و برخي مطبوعات اتهامات ناروايي به اين مرد بزرگ روا داشتند. در صورتي كه در زمره هنرمندان و موسيقي دانان جوان كمتر كسي به تديين، پاكي و نجابت او بود. چاووشي ادامه داد:«عبداللهي»ارادت بسيار به اهل بيت داشت و پاره‌اي از دشمنان اهل بيت خواستند سيماي او را لكه‌دار كنند. وي تصريح كرد: روز قبل از فوت ايشان با «اميدوار رضايي»رئيس كميسيون بهداشت و درمان مجلس به عيادت او رفتيم ايشان ضمن بازبيني تمام آزمايشات تشخيص دادند علت به كما رفتن وي مسموميت نبوده بلكه ضربه خورده است. چاووشي تاكيد كرد: «ناصر» شهيد انديشه علوي است و حتما دستگاه‌هاي دست اندركار به نمايندگي از اين سيل سرشك و موج عاطفه به خون خواهي او برخواهند خواست و اگر انديشه وهابيت تاب اين صبوري را نداشته است حتما خون او گريبان قاتلان را خواهد گرفت. در ادامه «بابك رضايي» مديرعامل انجمن موسيقي گفت: بي‌شك نسل «عبداللهي»در تاريخ اين انقلاب و كشور تاثيري گذاشته كه تاريخ آن را خواهد نوشت.جوانان هم سال او آنگاه كه كشورمان مورد تهاجم بيگانه بود با صلابت و رشادت قد علم كردند و «عبداللهي»نيز جزو سكانداران هنر بود و در زماني در مقابل هجوم بيگانه قد علم كرد كه اولين كار خود را با نام مقدس فاطمه زهرا (س) به عنوان تابلوي هنر ايراني،مسلمان و هنر جوانان اين انقلاب عرضه كرد. وي ضمن ابلاغ پيام تسليت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت هنري ارشاد و مديركل دفتر موسيقي و شعر وزارت ارشاد افزود: اميدوارم «ناصر عبداللهي» در كنار اولياء و انبياء محشور شود. سپس «قاسم افشار» خواننده پاپ با بيان اينكه مردم هميشه ثابت كرده‌اند كه دوستدار هنرمندان هستند، گفت: مسئولين موسيقي كشور بايد در زمان حيات هنرمندان از آنها حمايت كنند اما متاسفانه اين اتفاقات نمي‌افتد. «امير تاجيك» نيز در اين مراسم افزود: «عبداللهي»مردي فرهيخته‌ و يك پديده بود. «فرمان فتحعليان»نيز با اشاره به اينكه او يكي از سالم‌ترين و صادق‌ترين هنرمندان اين مملكت بود،اظهار داشت: تمام اين شايعات كه در طول بيماري او عنوان شده، كذب محض است. ما ملت عاشقي هستيم با اين همه شايعات و صحبت‌هاي كذب آيا ما ايراني هستيم؟ مسلمانيم؟مولايمان علي(ع) است؟ ناصر يكي بود حق او اين نبود كه پشت سر عاشق مسلمان حرفي زده شود. او حتي يك سيگار هم نمي‌كشيد. «رضا رشيدپور» مجري راديو و تلويزيون در خصوص اين خواننده كشورمان گفت: «عبداللهي»خيلي پاك‌تر از چيزهايي بود كه فكر مي‌كرديم او خواننده مؤمن، معتقد بود. حضور انبوه مردم در اين مراسم نشان مي‌دهد ما او را دوست داشتيم و اين شايعات ذره‌اي از ابهت او را كم نمي‌كند. او هيچ وقت از حافظه تاريخي مردم پاك نمي‌شود ما بايد قدر هنرمندان را تا زماني كه زنده‌اند بدانيم. در ادامه «چنگيز حبيبيان»به مداحي بر سر پيكر آن مرحوم پرداخت و سپس «عباس سجادي»رئيس مركز موسيقي سازمان فرهنگي -هنري شهرداري تهران به نمايندگي از «محمد علي بهمني»شاعر آثار «عبداللهي» به ايراد سخنراني پرداخت و بعد از قرائت پيام «بهمني»گفت: در آينده از سوي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران آيين‌هايي در خصوص اين هنرمند فرزانه برگزار خواهد شد. در پايان «اسحاق احمدي»خوانند محلي بندرعباس به شروه‌خواني پرداخت و گفت: من هميشه اين شروه را با ناصر مي‌خواندم در حال حاضر از او مي‌خواهم و به او مي‌گويم كه ديگر اين شروه را نخواهم خواند. پيكر هنرمند فرزانه «ناصر عبداللهي»خواننده پاپ كشورمان صبح امروز از مقابل تالار وحدت در ميان انبوهي از جمعيت در حالي كه قطعاتي از آثار او پخش مي‌شد براي غسل دادن به بهشت زهرا و سپس براي خاكسپاري به بندرعباس منتقل شد. مراسم ترحيم «ناصرعبداللهي»چهارشنبه 6 دي ماه در مسجد جامع شهرك قدس از ساعت 15 تا 30/16 برگزار مي‌شود. براي آمرزش روح، او يک دقيقه سکوت کنيد و فاتحه بفرستيد.

Saturday, December 16, 2006

Sunday, December 03, 2006