Sunday, December 25, 2005

Age asheghe dialog haye kimiaie hastin hatman in matlabo bekhoonin

قيصر
من بودم، حاجي نصرت، رضا پورصت، علي فرصت، آره و اينا خيلي بوديم.ميوه تو عزا طعم نداره.تو اين دوره و زمونه، مرام و معرفت، خيلي كم شده. قيصرخان. مي دوني چرا؟ چون همه اش را خودت برداشتي.به هر كسي گفتم نوكرتم، با خنجر گذاشت تو پشتم.قيصر كجايي كه داشتو كشتن؟سه دفعه كه آفتاب مي افته، سر اون ديفال، سه دفعه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون مي ره ما كي بوديم واسه چي مرديم. همون طور كه ما يادمون رفت.خدايا اگر هركي پير مي شه، دلش هم كوچك تر مي شه، منو پير نكن كه اصلا حوصله ش رو ندارم
.گوزنها
نمرديم و گولّه هم خورديم.وقتي رفتي، نفهميدم كي داره مي ره. حالا كه اومدي، مي فهمم كه اومده.به اش گفتم كه رضا ـ اسمش رضا بود ـ گفتم: رضا، نوكرتم. باوفا، اين همه حبس واسه يه مرافعه؟ گفت: نه، قاتي هم داره . گفتم: قاتيش چيه؟ گفت: يه قتل جزوي .اگه رضايت دادي كه دادي. اگه نه، اون موقع من مي مونم و تو و يك ضامن دار اين قدري. قضيه دختر كاروانسرا داره رو هم رو مي كنم. خلاصه خود داني.اصغر آقا، دستم به مغزم نمي رسه... سفر حج مي كني اگه امشب منو بسازي.فقير در دنيا هميشه واژگون است. واژگون هم لغت خوبيه ها. ادبياتي ادبياتيه.خيلي دوست دارم كلكم درست و حسابي كنده بشه.هنوزم ماتي. هنوزم كم حرف مي زني. هنوز تو چشات عشقه. حتما هنوزم دروغ نمي گي. مثل يك كفتر رو شونة من.تيغ و ابريشمهمه زبوني هم حرف مي زنه، حتي سگي.اصلش؛ مرد اونه كه آلودة خوشبختي نشه.آدم سالم يعني بي غيرت. اصلا خوشبختي تو اين دور و زمونه، يعني بي غيرتي.خودشو بسته به سگش. سگش هم بسته به تريلي.عمر، عين ساختمونه. مفيد داره، زير جرز داره، توالت داره، غذاخوري داره، خواب داره، گرما داره، سرما داره، پنجرة رو به خيابان داره، رو به بيابون. خلاصه اين كه پرت هم داره. پرت يعني اضافه، به درد نخور، بي مصرف، زياد اومده.دندان ماريك جا هست كه بايد وايستي. يك جا هم هست كه بايد در ري. اما خدا نكنه جاي اين دو تا با هم عوض بشه. ديگه تا آخر عمر، بدهكار خودتي.گروهبانآدم تو زمين خودش بميره، بهتره. زندگي شايد يه جاي ديگه خوش بگذره. اما دل سنگيني اش هميشه مي مونه.تجارتتو عاشق زني شدي كه مي گه نمي دونم بچه م مال كيه. اين ديگه قانون مي خواد؟ اين غيرت مي خواد. تويي كه هنوز آن قدر غيرت داري كه جور كيف گمشدة بابات رو بكشي، حيف نيست عشقت رو به همچين زني بدي؟
ضيافت
ببينيد يه چيزي مي گم، نه نياريد، اما آرة الكي هم نگيد. يك سال و روز و ساعتي را قرار مي ذاريم، هر كي، هر چي شده، يكي بارش بار شده، يكي بارش افتاده، خدا كنه همه مون كاردرست بيايم. خلاصه يك دفعة ديگر، دور هم جمع بشيم، آره؟هر كي نه ته دلش اومد، دستش را بكشه كه اگه حالا بكشه، بهتر از اينه كه نياد و زير و رو بكشه.چند دقيقة ديگه توپ در مي ره و افطار مي شه. چند ساله كه روزة اين رفاقت را گرفتم.زويا چيه بابا؟ سويا. سويا يه چيزيه عين گوشت. من چيزهايي كه عينشه رو خيلي خوب بلدم. عين خانه،
عين ماشين، عين زندگي، عين زن و بچه.خون كه نكردي خون دل خوردي.
سلطان
سلـــطان عاشــق شــدي؟ مي سوزونتت ها.هميشه همين طوري بوده. يه آدم بي فاميل بي ستاره از يه چيز با ارزش دختره مي گذره، به اش مي ده. دختره ازش تشكر مي كنه، اشك مي ريزه. بعد بي فاميله سوار موتورش مي شه مي ره. تو راه دلش مي گيره. بعد واسه خودش خونه ش، ننه ش، مدرسه ش مي خونه يا واسه ا ش مي خونن.كرم چقدر گفتي نوكرم، راستي تو چرا هميشه اون وري؟ قربون اون زخم قمه ت.اعتراضسلامتي سه تن، ناموس و رفيق و وطن. سلامتي سه كس، زنداني و سرباز و بي كس. سلامتي آزادي، سلامتي زندوني هاي بي ملاقاتي.با خانوم كه بلند حرف نمي زنن. خانوم، خانومه. سبزي فروش كه باشه، احترامش بيشتر.مرتيكة مرغ.
سربازهاي جمعه
اون حرف نمي زنه. مي گه قبل از اتفاق كه آدم حرف نمي زنه. بعد از اتفاق هم كه ديگه تمومه.ما وقتي تو خودمون حرف مي زنيم، گندمون در مي ياد.غول تو شيشه كه غول نمي شه.مثل اين كه جمعه ما مال اين كارهاست. بقية روزها هم تعطيله.
حكم
ما كه پيرهنمون رو يك بند خشك مي شه.هشت تا تخم مرغ بنداز تو كره. زرده اش را هم به هم نزن. مي خوام وقتي مي خورم، ببينم، رؤيت كنم.اطاعت از رفاقت.ازت خوشم مي ياد، اما تا يه جاهايي.ما تو تاريكي بهتر بلديم لايي بكشيم.زن لال هم نعمتيه ها.شما با من چته؟به اين رستوران نمي ياد آخور داشته باشه. اون هم با اين همه يابو.ما معتاد هميم، خيال مي كنيم عاشقيم.من تو رو خيلي، عاشقت ام.من اگر خودم نروم، خودم كار خودم را تموم نكنم، تمام عمرم را بو گند مي گيرم.اسلحه كه داشته باشي، همه چي ساده تر مي شه.

No comments: